بدون عنوان
دیگه مامان مرخصیش داشت تموم شد
دلم خیلی گرفته بود 6 ماه پیشت بودم بعد میخواستم ازت جدا بشم
واکسنت رو روز اخر زده بودی حسابی تب کرده بودی منم نتونستم برم سر کار اون روز که پیشت بودم بهترین روز بود چون کنارت بودم فرداش که رفتم خاله با مامانی نگهت داشتن تا الان
شبش برات سرلاک گرفتم اولین بار داشتی غذا میخوردی....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی